من بی گنهم از چه پرستار شدم یا از چه درین مکان گرفتار شدم!
از بینِ تمامِ رشته هایِ بد و خوب فالی زدم و اسیرِ بیمار شدم!
یاران همه یار و همدمِ شادی و من با درد و فلاکت و مرض یار شدم!
در رشته ما معجزه نُقل است و نبات بنگر که به یک کفن سپیدار شدم!
من در عجبم که با چنین وضعِ مخوف در شکلِ فرشته چون نمودار شدم!
ازبسکه به شیشه کرده ام خونِ مریض هم محتمل است که بنده خونخوارشدم!
بچه ها این شعر فقط برای طنز بود همین..........
نکنه کار خودت بوده محمودی
شعر قشنگی بودش
نه خوب بود . قوه شعر هم پس داری ...
بابا استعداد . فکر کنم وقتش رسیده برات آستین بالا بزنیما ...
ولی بهت اخطار میکنم مواظب باش مثل نجفی اینقدر شعرات لوس و بی مزه و خنک نشه . البته شما که خیلی از اون سر تری ...
این شعر فکر کنم به من بیشتر میخوره چون تنها کسی که یه دفه ای اومده تو پرستاری من بودم . نه ؟!!
عزیزم همه ی این شعر از من نبود
خیلی هم عالی ....
به هرحال بهتر از **** شرای بضی از دوستان هس...
جالب بود...............
رضا شعره خودت بود؟؟؟
نه کامل
سلام شعر زیبایی بود.
البته حواستون باشه که به پرستارای تعصبی این شعرو نشون ندین!
یاعلی...
من خودم تعصبی ام
آقای ناشناس یا هر کسه دیگه ای که فکر می کنه این رشته رو دوست نداره یا به زور و شانسی اومده و الان داره به زور تحمل می کنه خواهش می کنم لطف بکنه و کلاس رو خلوت بکنه
انصافا کلاس خیلی شلوغه یه نفر هم که بره خوبه
حسینی انگار خیلی دوس داری من برم آره
در ضمن من که آخر شعر گفتم فقط برای طنز
من نمی خوام تو بری من می گم هر کی راضی نیس بره تا کلاس خلوت بشه
چون دیدم نوشتی طنز هست اسمی از تو تو نظرم نبردم
داش همینه که هست ...
) عرصه ی کلاس رو خالی نخواهیم کرد ...


حالا که اینطور شد ، از این رشته افتضاحی که باید توش ..... مریض رو بشوری بدم میاد ولی به کوری چشم دشمنان اسلام (
تا مشت محکمی باشد بر دهان زورگویان و استعمارگران پرستاری ...
اصلا میخوام ببینم کی جرات داره منو از کلاس بندازه بیرون ...
تکبیررررررررررررررررررررررررررررررررر!!!